چرا روسیه متحد استراتژیک نیست؟/دو روی سکه تحقیر زن در غرب/رابطه فقر و خودکشی
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۰۱۳۷۶
به گزارش «تابناک» روزنامههای امروز شنبه نهم دی ماه در حالی چاپ و منتشر شد که تئاتر شهر زنده میماند؟، اینترنت حداقل ۳۰ درصد گران شد!، جنگ دیپلماتیک ایران و غرب، معضل اسفند ۱۴۰۱ درباره حقوق و عیدی معلمان تکرار میشود؟، و تشییع و خاکسپاری شهید سیدرضی موسوی در صفحات نخست روزنامههای امروز برجسته شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه تعدادی از یادداشتها و سرمقالههای منتشره در روزنامههای امروز را مرور میکنیم:
مصطفی آبروشن جامعهشناس طی یادداشتی در شماره امروز جهان صنعت نوشت: رابطه معناداری بین فقدان امنیت شغلی و نرخ خودکشی وجود دارد. ناکامی به عنوان عاملی است که تاثیرات درازمدت و خطرناکی در جامعه دارد و افراد را به احساس ناامیدی در زندگی سوق میدهد. آمارهای غمانگیز خودکشی بهخصوص در طبقه کارگر نشان از آن دارد که نظام اجتماعی هیچ توجهی به اعتراضات و تجمعات کارگری ندارد.
افزایش خودکشی به خصوص در میان کارگران به عنوان کدهایی است که باید دولت و اتحادیههای کارگری را به تفکر وا دارد. این در حالی است که براساس آمار خودکشی در ایران طی سال ۱۴۰۱ به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر جمعیت ۴/۷ بود. یعنی به ازای هر ۱۰۰ هزار نفر ۴/۷ نفر اقدام به خودکشی و فوت کردهاند. در مجموع، طی سال گذشته بیش از ۶۰۰۰ هزار نفر اقدام به خودکشی منجر به فوت داشتهاند. به ازای هر خودکشی کامل (منجر به فوت)، حدود ۲۰ تا ۳۰ برابر آن اقدام به خودکشی میکنند. در سال گذشته حدود ۱۲۰ هزار نفر اقدام به خودکشی داشتهاند که در سامانه وزارت بهداشت ثبت رسمی شده است. ممکن است مواردی هم به موسسات خصوصی مراجعه کرده باشند که اقدام به خودکشی آنها ثبت نشده باشد.
۲۰ برابر کسانی که اقدام به خودکشی کردهاند هم افکار خودکشی دارند. از سوی دیگر با هر مرگ ناشی از خودکشی، در میان بازماندگان، دوستان، آشنایان و کسانی که در جریان خبر قرار میگیرند، ۱۳۵ تا ۱۸۰ نفر تحت تاثیر مشکلات روانی قرار میگیرند. چهبسا چند روز پیش متاسفانه چند تن از کارگران خودشان را به دار آویختند و همچنین چند نفر از دانشآموزان ایلام اقدام به خودکشی کردند.
خودکشی و نمایش آن در حوزه عمومی، انعکاس اعتراض شدید و فریاد ملتمسانه طبقات فرودستی است که در سلسله مراتب نظام اجتماعی جایگاهی ندارند. وقتی در یک جامعه انسانها و مشکلاتشان دیده نشوند و افراد احساس طردشدگی داشته باشند شاهد آن خواهیم بود که زندگی معنای اصلی خود را از دست میدهد. خودکشی در ملاءعام ریشه روانی ندارد، بلکه مشخصا از کژکارکردی ساختارها و نهادهای اجتماعی نشات میگیرد و هر چقدر خودکشی به شیوههای دردناکتری رخ دهد فریاد استمدادطلبانه آنان بیشتر در نزد ناظران عمومی احساس میشود.
فشارهای غیرمتعارف اجتماعی احساس تنهایی و طردشدگی را در افراد به وجود میآورد. در مواجهه با این وضعیت، افراد ممکن است احساس کنند که تنها هستند و هیچ شخص و نهاد حمایتی وجود ندارد که به تصمیماتشان توجه و از آنان حمایت کند. در واقع وضعیت یادشده احساس بیپناهی و فقدان کنترل را به اشکال مختلف به شخص تحمیل میکند. فشارهای غیرمتعارف و ناکامی در دستیابی به حداقلهای یک زندگی ساده نهتنها اضطراب و افسردگی را در میان کارگران تسری میدهد، بلکه این احساسات منفی به ایجاد تفکر خودکشی، به عنوان راهحل نهایی و فرار از معضلاتی که غیرقابل کنترل به نظر میرسد منجر میشود. شرایط کاری ناپایدار میتوانند به تضعیف امنیت شغلی و تعدیل عواطف منفی کارگران منجر شوند. عدمپیشبینی آینده و ناپایداری اقتصادی میتواند اضطراب و نگرانی را افزایش دهد، به طوری که به افکار خودکشی دامن میزند.
پژوهشها نشان میدهند که کاهش امنیت شغلی میتواند به عنوان یک عامل موثر در افزایش ریسک خودکشی کارگران عمل کند. نارضایتی از میزان دستمزد، عدم حمایت اجتماعی در محیط کار و نادیده گرفتن حقوق کارگران میتوانند به تضعیف روحیه و افزایش فشارهای روانی منجر شوند که در نهایت ممکن است به افزایش احتمال خودکشی منجر شوند.
چرا روسیه متحد استراتژیک نیست؟
حسین مسعودنیا طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان چرا روسیه متحد استراتژیک نیست؟ نوشت: پساز برگزاری اجلاس مشترک میان نمایندگان کشورهای عربی و روسیه، موسوم به مجمع همکاری عرب و روسیه، در مراکش بیانیهای در پایان اجلاس ازسوی اعضای شرکتکننده منتشر گردید که در آن از ادعاهای امارات درخصوص جزایر ایرانی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی نهتنها حمایت شده بود بلکه پیشنهاد گردیده بود که برای حل این موضوع در روابط ایران و امارات، موضوع به مجامع بینالمللی ارجاع گردد. طرح موضوع اعاده جزایر ازسوی ایران به امارات از جانب کشورهای عربی تازگی ندارد چرا که پس از بحران اشغال کویت توسط عراق این موضوع تقریبا در تمامی اجلاسهای عربی مطرح و در بیانیه پایانی کشورهای عرب شرکتکننده از ادعای امارات حمایت و از ایران تقاضا کرده بودند که جزایر سهگانه به امارات اعاده گردد، اما آنچه در اجلاس همکاریهای عرب و روسیه سبب حساسیت موضوع گردید حمایت روسیه از ادعای امارات در خصوص جزایر بود. این موضع روسیه درست هنگامی به وقوع پیوست که روابط ایران و روسیه بهخصوص پساز بحران اوکراین وارد مرحله جدیدی شده و دو کشور صحبت از آماده آمادهسازی سند راهبردی برای گسترش روابط میان دو کشور در حوزههای مختلف و بلندمدت میکنند و بهکرات واژه متحد استراتژیک ازسوی کارگزاران سیاست خارجی ایران در خصوص روسیه مطرح گردیده است؛ لذا موضع اخیر روسیه در مجمع همکاریهای عرب و روسیه سبب طرح مجدد سوالاتی در حوزه سیاست خارجی گردیده است که شاید مهمترین آنها عبارت باشند از: ۱- سیاست شرقگرایی دولت سیزدهم تا چه حد مبتنی بر واقعگرایی بوده و قادر به تأمین منافع ملی ایران میباشد؟ ۲- تأکید برخی از نخبگان دانشگاهی در خصوص عدم اعتماد به روسیه تا چه اندازه قابل توجه است؟ ۳- آیا اصولا در دوران پسا جنگ سرد میتوان به سهولت صحبت از متحد استراتژیک کرد؟ ۴- و بالاخره اینکه تجربه تاریخی، واقعیتهای جهان بینالملل و نگاه علمی میتواند بیانگر چه نکاتی برای دولتمردان در سیاست خارجی ایران در قبال همسایه شمالی خود یعنی روسیه باشد؟ نگارنده بر این باور است که در هر نگاهی به سیاست خارجی در خصوص روسیه و بهخصوص موضوع اجلاس مراکش نکات ذیل باید مورد توجه قرار گیرد: ۱- درخصوص سیاست خارجی روسیه در قبال خاورمیانه واقعیت این است که روسیه به خاورمیانه و تحولات آن نه نگاه استراتژیک بلکه نگاه ابزاری داشته و درصدد استفاده از کارت تحولات این منطقه در چانهزنی با غرب بهخصوص در حوزه تحولات بینالمللی و اکنون در خصوص تحولات بحران اوکراین میباشد ۲- سیاست خارجی روسیه در قبال خاورمیانه دارای نوعی تداوم است و مولفههای اقتصاد، امنیت و ایدئولوژی در مقاطع مختلف جهتدهنده سیاست این کشور در قبال خاورمیانه بوده است ۳- برخی عوامل همانند وجود مرزهای مشترک میان ایران و روسیه، تحریمهای دو کشور ازسوی غرب در موقعیت کنونی، مقابله با بنیادگرایی افراطی در شمال ایران و جنوب روسیه، جلوگیری از گسترش نفوذ غرب در آسیای مرکزی و قفقاز و بالاخره نیاز دو طرف به همکاریهای نظامی سبب گسترش روابط تا سطح همکاریهای استراتژیک میان دو کشورگردیده است. ۴- شکست برجام، تغییر مسوولان سیاست خارجی و افزایش چالش در روابط ایران با غرب در دولت سیزدهم همراه با تأکید بر دکترین شرقگرایی با محوریت چین و روسیه نقش مهمی در گسترش روابط ایران و روسیه در مقطع کنونی داشته است، اما در سوی دیگر واقعیت این است که در داخل جامعه ایران بهخصوص در میان نخبگان دانشگاهی و افکار عمومی نسبت به دکترین شرقگرایی نوعی بیاعتنایی و بیاعتمادی وجود دارد اگرچه شاید یکی از عوامل اصلی این موضوع حاکم بودن فضای رقابت حذفی و مچگیری سیاسی درمیان جناحهای حاضر در فضای سیاسی ایران باشد ولی بهنظر میرسد بخشی از آن نیز ناشی از مولفههای فرهنگ سیاسی ایرانیان بهدلیل تجربه تاریخی خود از عملکرد همسایه شمالی و نوع موضعگیری دولت روسیه در قبال ایران و دیگر متحدین خود درخاورمیانه در برخی از بزنگاههای تاریخی بوده است. آنچه امروز حساسیت را در فضای گفتمانی ایران دو چندان کرده است حمایت روسیه از ادعاهای امارات درخصوص جزایر ایرانی و نادیده گرفتن تمامیت ارضی ایران بوده است. البته یادآوری یک نکته ضروری است وآن اینکه طرح موضوع ازسوی کشورهای عربی یک امر عادی است چراکه یکی از مولفههای اصلی گفتمان سیاسی جهان عرب ناسیونالیسم است و این کشورها همیشه سعی داشتهاند تا با طرح یک دشمن خارجی بتوانند این ناسیونالیزم را زنده نگه دارند، اما اینکه چرا روسیه در قبال این موضوع در مقطع کنونی سیاست حمایت اتخاذ کرده است واقعیت این است که این کشور برای خروج از انزوا پساز بحران اوکراین، دستیابی به بازارهای جدید تسلیحاتی و مهمتر از همه به دست گرفتن نقش اصلی در منازعه اخیر اعراب و اسراییل موسوم به توفان الاقصی منافع خود را در این راهکار میبیند تا از نفوذ کشورهایی مانند امارات متحده عربی در جهان عرب بتواند برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند. علیایحال موضع اخیر دولت روسیه میتواند بیانگر چند نکته مهم برای مسوولان سیاست خارجی ایران باشد: ۱- اینکه برخی واقعیتها هر دو کشور را ناگزیر به همکاری در موقعیت کنونی میکند و ممکن است ایران روسیه را متحد استراتژیک تلقی کند، اما مسوولان سیاست خارجی باید این واقعیت را بپذیرند که روسها چنین تلقی نه از ایران بلکه از هیچکدام از کشورهای خاورمیانه ندارند. ۲- ایران میتواند بهدنبال برنامهریزی برای یک همکاری استراتژیک و بلندمدت با روسیه باشد، اما این بهمعنای تلقی از روسیه به عنوان متحد استراتژیک نیست ۳- نخبگان سیاسی و مسوولان سیاست خارجی در تصمیمگیریهای خود فارغ از سیاستزدگی و مچگیری سیاسی عمل کرده و ملاک آنها واقعگرایی برای تأمین منافع ملی ایران باشد ۴- حساسیت نسبت به روسیه در محافل آکادمیک و دانشگاهی نباید صرفا گرایش به غرب تلقی گردیده و باید به آن توجه شود ۶- و بالاخره اینکه در هر تصمیمگیری برای سیاست خارجی باید هدف تأمین منافع ملی از طریق راهکار چندجانبهگرایی در دوران پسا جنگ سرد و مدنظر قرار دادن این ضربالمثل ایرانی باشد که هیچگاه نباید تمام تخممرغهای خود را در درون یک سبد قرار داد.
دو روی سکه تحقیر زن در غرب
محمدجواد اخوان طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان دو روی سکه تحقیر زن در غرب نوشت: آنچه تمدن غربی بر سر انسان و انسانیت آورد، قصه پرغصهای است که در وصف آن کتابها میتوان نوشت و باز هم حق مطلب ادا نمیشود، اما یکی از تلخترین صفحات این کتابهای تلخ مربوط به نوع مواجهه این تمدن با «زن» است. آنچه بر سر زن امروز در جهان غرب آمده برآیند دو نوع نگاه افراطوتفریطی است که هر دو برخلاف فطرت بشر و مسیر آفرینش و در جهت نابودی خانواده و اخلاق در جامعه بشری است. در واقع زن امروز جهان غربی در میانه کشمکش دو نوع رویکرد متضاد، و البته کاملاً غلط، گرفتار آمده که بر هر سوی این دو رویکرد گرایش یابد، در مسیر انحطاط خود و در نهایت بشریت گام نهاده است.
یک روی سکه نگرش غربی به زن، نگاه لذتجویانهای است که تأمین هوای نفس مردان هوسباز و البته در سطحی بالاتر تأمین منافع مادی صاحبان کارتلهای بزرگ سرمایهداری را دنبال میکند. این رویکردی که تقریباً بر فضای فرهنگی و رسانهای جهان غرب حاکم است، زن را بسان کالایی برای التذاذ و ابزاری جهت ثروتاندوزی سرمایهداران مینگرد. «جنسیت» ابزاری است برای تغافل هرچه بیشتر بشر غربی از واقعیتهای جهان، افزایش نفوذ زورمداران بینالمللی و به عقبراندن هرچه بیشتر معرفت عقلانی و وحیانی انسان. انسانی که غرق در این لذتطلبی حیوانی است، عملاً فرصتی برای فهمیدن حقایقی که رسانههای جریان اصلی از او پنهان میکنند، نمییابد و بهسادگی در مسیر مطلوب قدرتمندان حرکت میکند. لذتهای حیوانی در بستهبندی «سرگرمی» ابزار حکمرانی نوین نظام سرمایهداری است و زن اینجا بهعنوان اصلیترین عنصر سرگرمیساز بسان کالایی در دست اربابان تخدیر افکار عمومی قرار میگیرد.
در روی دیگر سکه، البته نگرشی افراطی قرار دارد که ظاهراً خود را مدافع حقوق زنان میخواند، اما در واقع آن نیز در مسیری گام برمیدارد که نتیجهای مشابه نگرش کالایی و جنسیتی خواهد داشت. فمینیسم هرچند واکنشی به ظلم ساختاری بود که در جهان غرب نسبت به زنان روا داشته میشد، اما در عمل به ورطه تضاد افراطی افتاد و به جریانی ضدخانواده تبدیل شد. فمینیستها هرچند مدعی برابری حقوق زن و مرد هستند و گرایشهای افراطی آنان حتی زن را برتر از مرد میداند، اما به دلیل بنیان غلط معرفتی در واقع به برتری مرد قائل هستند. از نگاه آنان زنی نمونه و الگو است که هرچه بیشتر شبیه مردان باشد و رفتار کند، گویی مردبودن اصالت دارد و اگر زنی مسیری جز این برود درجه ۲ مانده است. فمینیستها حتی گاه تمایلات ذاتی زنانه را نیز سرکوب میکنند و عاطفه مادری را که برخاسته از فطرت انسانی است و حتی در سایر جانداران نیز به چشم میخورد، تخطئه میکنند. فمینیستها هرچند مدعی حقوق زناناند، اما در واقع از زن بودن خجالت میکشند و میخواهند با شبیه شدن هرچه بیشتر زنان به مردان، حتی تفاوتهای برخاسته از نظام آفرینش انسان را نیز انکار کنند. در نتیجه ازدواج و فرزندآوری از سوی اینان تخطئه میشود و به نام نقشآفرینی زنان در جامعه، نقش تربیتی و مادرانه بهطورکلی منکوب میشود. نتیجه نهایی چنین رویکردی فروپاشی نظام خانواده و اخلاق در جامعه بشری است. در چنین نقطهای دو رویکرد ضدانسانی به یکدیگر میرسند و هر دو جامعه بشری را به انحطاط میکشند و قربانی اصلی چنین انحطاطی در نهایت خود «زنان» هستند.
نقطه همگرایی نگرش لذتجویانه و فمینیسم در دشمنی با نهاد خانواده است. هر دو از دو سو به مقام والای زن حمله و سعی میکنند زن غربی و غربزده را به یکی از این دو ورطه سقوط بکشانند. زن غربی یا غربزده در تحیر میان این دو نگاه ظاهراً متضاد، و البته با نتیجه واحد، گرفتار آمده یا باید به کالایی در دست هوسبازان تبدیل شود، یا باید به مبارزه بیدلیل با تمایلات فطری خود، از جمله حس مادرانه و خانوادهدوستی بپردازد. این کشاکش برای زن دوسرباخت است و هرکدام را که برگزیند بازنده خواهد بود. آنچه امروز در جوامع غربی بر سر زن و خانواده آمده و پیش چشم ماست، هنوز از نتایج سحر این انحطاط است. تلخترین وجه ماجرا آنجاست که غربزدگانی که غرب را قبله آمال خود میدانند، با آنکه نتایج این انحطاط بزرگ تمدنی را میبینند، باز دنبالهروی از همان راه غلط را برای جامعه ما و دیگر جوامع غیرغربی تجویز میکنند. به قول امیرمؤمنان علی علیهالسلام «مَا أکثرَ العِبَرَ وَ أقَلَّ الإعتِبارَ؛ عبرتها چه بسیار است و عبرت گرفتن چه اندک!»
منبع: تابناک
کلیدواژه: آلودگی هوا فساد چای دبش جزایر سه گانه ملیکا محمدی ناصر طهماسب سیدرضی موسوی مرور روزنامه ها تمدن غربی شهید سیدرضی موسوی نرخ تعرفه اینترنت آلودگی هوا فساد چای دبش جزایر سه گانه ملیکا محمدی ناصر طهماسب سیدرضی موسوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tabnak.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تابناک» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۰۱۳۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دختر کیومرث پوراحمد: پدرم خودکشی نکرده است
روزنامه اعتماد- بهاره شبانکارئیان- طی چند هفته گذشته خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی ادعایی مبنی بر قتل برادرش مطرح کرد. پس از این ادعا سعی کردم با خانواده این کارگردان و فیلمنامهنویس مشهور سینمای ایران صحبتی داشته باشم. همسر و خواهر مرحوم پوراحمد حاضر به گفتگو نشدند، اما دخترمرحوم حاضر شد گفتوگویی داشته باشد، آن هم پس از پیگیریهای مکرر و چندین روزهام. لازم به ذکر است که عنوان کنم این گزارش صرفا بر اساس گفتههای دخترمرحوم کیومرث پوراحمد تنظیم شده است و انتشار آن از سوی روزنامه به معنای تایید یا رد صحبتهای مصاحبهشونده نخواهد بود. همچنین در مورد عنوان این گزارش نیز لازم میدانم توضیح دهم که «پرونده باز است» نام آخرین فیلمی است که به کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد ساخته شده و موضوع آن برگرفته از پروندهای جنایی و پرحاشیه در دهه ۸۰ است.
«ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است» به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد برای «اعتماد» است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است...؛ و این در حالی است که تصویری از حلقآویز شدن این کارگردان سینما نیز نشان میدهد؛ آثار جراحت روی دو دست او وجود داشته است. همچنین اطلاعات جدیدی به تازگی در مورد ثبت شکایت خانواده شنیده شده که «اعتماد» آن را صد درصد تایید نمیکند، اما این اطلاعات حاکی از آن است که خانواده پوراحمد شکایتی با موضوع مرگ مشکوک مرحوم پوراحمد ثبت کردند. ۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ اخباری ضد و نقیض در رسانهها و مجلات هنری منتشر شد. ابتدا برخی رسانهها نوشتند؛ کیومرث پوراحمد، کارگردان و فیلمنامهنویس مشهورایرانی در ویلایی در بندر انزلی بر اثر ایست قلبی درگذشت، اما ساعاتی بعد یک مجله هنری دلیل مرگ کیومرث پوراحمد را خودکشی اعلام کرد.
مرکز اطلاعرسانی پلیس نیز در اطلاعیهای در مورد مرگ کیومرث پوراحمد اعلام کرد: «در پی اعلام یک فقره خبر فوت مشکوک فردی سالخورده در دهکده ساحلی بندر انزلی به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان بندر انزلی قرار گرفت. با توجه به اهمیت رخداد، پلیس آگاهی برای بررسی صحت و سقم موضوع در محل حادثه حضور پیدا کردند که با جسد بیجان کارگردان نام آشنای کشورمان کیومرث پوراحمد مواجه شدند. یافتههای پلیس حاکی از آن است که در کنار جسد مرحوم پوراحمد نوشتهای کشف شده است که متاسفانه حکایت از اقدام او به خودکشی دارد.»
با این حال و با گذشت یکسال از این ماجرا در فروردین ماه ۱۴۰۳، توران پوراحمد؛ خواهر کیومرث پوراحمد در فضای مجازی اعلام کرد که برادر او به قتل رسیده وآثار جراحت بر بدن او مشهود بوده است.
پس از اظهارات خواهر کیومرث پوراحمد «اعتماد» سعی کرد با یکی از اعضای خانواده پوراحمد گفتوگویی داشته باشد.
پدرم میدانست
چه بلایی میخواهد سرش بیاید
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
او در پاسخ به اینکه آیا مرحوم قبل از مرگشان پیگیر فیلم «پرونده باز است» بوده، نیز میگوید: «فیلم «پرونده بازاست»، هنوز تمام نشده بود و تدوین آن مانده بود. همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند. خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود. پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.» ....
۱۶ فروردین ماه ۱۴۰۲ فلاح میری، دادستان مرکز گیلان در رابطه با نامه کشف شده در محل فوت کیومرث پوراحمد و خبر فوت او اعلام کرد: «نوشتهای که همراه مرحوم پوراحمد کشف شده، نوشتهای کاملا شخصی، خصوصی و خانوادگی است. مرحوم در انتهای نامه تاکید کرده غیر از خانوادهاش کسی از محتوای نامه باخبر نشود و با توجه به اینکه خانواده مرحوم از محتوای نامه مطلع هستند در صورت صلاحدید محتوای آن را منتشر خواهند کرد. همچنین به محض دریافت گزارش، بازپرس ویژه قتل در محل حاضر شد و با بررسیهای اولیه نظر برخودکشی این کارگردان سینما داشت که واکاوی جزییات، مستلزم رسیدگی دقیق قضایی است. جسد به پزشکی قانونی انتقال داده شد تا علت تامه مرگ بررسی شود و خبر تکمیلی متعاقبا اطلاعرسانی میشود.»
این در حالی است که تاکنون و با گذشت یکسال هنوزخبر تکمیلی مربوط به علت تامه مرگ از سوی ضابطان و مراجع قضایی منتشر نشده است.
۳۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲؛ چهلمین روز درگذشت کیومرث پوراحمد، اکثر خبرگزاریها از جمله اطلاعات آنلاین به یادداشتی در صفحه اینستاگرامی دختر کیومرث پوراحمد اشاره کرد و نوشت: «چهلم شد. چهل روز گذشت از آن روزی که دنیای ما برای همیشه عوض شد. این انسان عاشق ایران بود. عاشق ایران و مردمش بود. از آنها الهام میگرفت و در عوض عشقش را توی آثارش تقدیم میکرد به مردم پاک و مهربان ایران زمین. همه صحبتها، مسیجها و ویسهای پدرم در ساعتهای آخر زندگی شاد و پر از امید بود. در طول دو، سه ساعت تصمیم میگیره به زندگی خودش خاتمه بده؟ خودش را با دست و بدن زخمی، کبود و آسیبدیده حلقآویز کنه؟ ما را که باکی نیست، زمین گرده و خدا بزرگ و مهربون و همیشه هم باهامون.»
پگاه پوراحمد در آخر تاکید کرد: «پرونده باز است.» ...